محل تبلیغات شما
دیده بان بودم و هر روزغروب قبل از اینکه هوا تاریک بشه،قبضه های خمپاره ومینی کاتیوشا های تحت امر خودم را تنظیم میکردم روی محل های پرتردد دشمن،که اگر شب حمله کرد بتوانم از انها استفاده کنم.قبل از خواب هم به نگهبان می سپردم در صورت احتمال حمله دشمن مرا بیدار کند.نزدیک اذان صبح بود که با صدای نگهبان خودم را به سنگر رساندم و اتشباری را شروع کردم در بحبوحه جنگ سخت بچه ها با دشمن بود که صدای دلنشین وزیبای موذن که با خوش ذوقی وقت نماز را اعلان میکرد ،لبخد را برلبانم نشاند ودعایش کردم

مجروحیت برادر فاتحی

خاطره ای از سردار فاتحی ( دیده بانی و صوت اذان)

خاطره از سردار فاتحی در خصوص شهیدان سید عباس جلادتی و شهید ابراهیم فرجپور

های ,حمله ,نگهبان ,دشمن ,صدای ,اذان ,خودم را ,قبل از ,که با ,بود که ,سخت بچه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

roavirantle Morteza Zarlaki فایل اکی مرجع فروش و خرید انواع پایان نامه ، تحقیق ، مقاله ، پروژه ، ترجمه ، پاورپوینت ، انواع طرح های کسب و کار و ... plicmotechti netlalacir آکادمی صعود ردلاین کالا westcescatu calsimphydpae Omron Iran نماینده امرن در ایران ،فروش اینورتر یاسکاوا