فکرکنم
بهار۶۲باشد چون بهار۶۱فتح
المبین بودوخرداد۶۱فتح خرمشهر
بهار۶۲باشد چون بهار۶۱فتح
المبین بودوخرداد۶۱فتح خرمشهر
بله اشتباه شد سید مرتضی بشدت قلقلکی بود اگر از دور هم دست ها را تکان می دادیم سید بالا پائین میشد. روحش شاد خیلی مرد بود من امروز می فهمم
این روزها مقارن است با ایام عملیات والفجر 4 که سردار سپاه اسلام شهید سید هاشم حسینی در آن کربلایی شد لذا یک خاطره از ایشان دارم که بزرگ منشی ایشان دا میرساند
اگر اشتباه نکنم سال 60 یا61 که پایگاه بسیج تازه به مسجد نیمه ساز ولیعصر انتقال پیدا کرده بود حقیر به همراه شهید مرتضی داود آبادی و رضا صالحی و محمود ان واز بچه محلها علی رغم اینکه قاطی بچه های بسیج بودیم ولی رسما پرونده نداشتیم لذا یکروز به مسئول پذیرش پایگاه مراجعه کردیم و گفتیم به ما هم فرم عضویت بدهید تا پر کنیم گفتند نمیشود و سن شما کم است و هر چه اصرار کردیم نپذیرفتند خلاصه مانده بودیم چکار کنیم که به پیشنهاد شهید مرتضی داود آبادی رفتیم و عضو دخیره کمیته محل شدیم آن زمان بچه های بسیج و کمیته رابطه خوبی با هم نداشتند و وقتی خبر به سید هاشم حسینی از فرماندهان پایگاه رسید خیلی ناراحت شد و یک شب که ما چند نفر در مسجد بودیم به جمع ما آمد و گفت شنیدم رفته اید کمیته گفتیم خوب آقا سید شما خودتان اسم ما رو ننوشتید
محکم گفت بیخود کردید چرا به من نگفتید! کمیته جای شما نیست همین الان برید و تحت عنوان بسیج نوجوانان ثبت نام کنید .
از آن به بعد ماهم به طور رسمی عضو بسیج شدیم و در آموزشهای نظامی و سایر برنامه ها شرکت میدادند.
عکس ذیل هم یکی از برنامه های آموزشی بود که این شهید بزرگوار در کوه دربند برگزار کردند و سرود معروف روح بلند مومن را که میخواندند و ما تکرار میکردیم هنوز در گوش من هست
اگر اشتباه نکنم سال 60 یا61 که پایگاه بسیج تازه به مسجد نیمه ساز ولیعصر انتقال پیدا کرده بود حقیر به همراه شهید مرتضی داود آبادی و رضا صالحی و محمود ان واز بچه محلها علی رغم اینکه قاطی بچه های بسیج بودیم ولی رسما پرونده نداشتیم لذا یکروز به مسئول پذیرش پایگاه مراجعه کردیم و گفتیم به ما هم فرم عضویت بدهید تا پر کنیم گفتند نمیشود و سن شما کم است و هر چه اصرار کردیم نپذیرفتند خلاصه مانده بودیم چکار کنیم که به پیشنهاد شهید مرتضی داود آبادی رفتیم و عضو دخیره کمیته محل شدیم آن زمان بچه های بسیج و کمیته رابطه خوبی با هم نداشتند و وقتی خبر به سید هاشم حسینی از فرماندهان پایگاه رسید خیلی ناراحت شد و یک شب که ما چند نفر در مسجد بودیم به جمع ما آمد و گفت شنیدم رفته اید کمیته گفتیم خوب آقا سید شما خودتان اسم ما رو ننوشتید
محکم گفت بیخود کردید چرا به من نگفتید! کمیته جای شما نیست همین الان برید و تحت عنوان بسیج نوجوانان ثبت نام کنید .
از آن به بعد ماهم به طور رسمی عضو بسیج شدیم و در آموزشهای نظامی و سایر برنامه ها شرکت میدادند.
عکس ذیل هم یکی از برنامه های آموزشی بود که این شهید بزرگوار در کوه دربند برگزار کردند و سرود معروف روح بلند مومن را که میخواندند و ما تکرار میکردیم هنوز در گوش من هست
خاطره ای از سردار فاتحی ( دیده بانی و صوت اذان)
خاطره از سردار فاتحی در خصوص شهیدان سید عباس جلادتی و شهید ابراهیم فرجپور
سید ,شهید ,بسیج ,مرتضی ,هم ,حسینی ,شهید سید ,سید مرتضی ,های بسیج ,بچه های ,شهید مرتضی
درباره این سایت